جملات بزرگان ، جملات تکان دهنده ، جملات قصار حکیم اردبزرگ

جملات بزرگان ، جملات تکان دهنده ، جملات قصار حکیم اردبزرگ

سخن حکیمانه ، سخنان ارد بزرگ ، پند حکیمانه ، پند های زندگی ، حرفهای پند اموز ، چهره های ماندگار ، پند روانشناسی ، جملات قصار زیبا ، جملات باحال ، سخنان ارد بزرگ ، زیباترین جملات عاشقانه ، سخنان زیبای بزرگان ، سخنان بزرگان ، جملات قصار از بزرگان
جملات بزرگان ، جملات تکان دهنده ، جملات قصار حکیم اردبزرگ

جملات بزرگان ، جملات تکان دهنده ، جملات قصار حکیم اردبزرگ

سخن حکیمانه ، سخنان ارد بزرگ ، پند حکیمانه ، پند های زندگی ، حرفهای پند اموز ، چهره های ماندگار ، پند روانشناسی ، جملات قصار زیبا ، جملات باحال ، سخنان ارد بزرگ ، زیباترین جملات عاشقانه ، سخنان زیبای بزرگان ، سخنان بزرگان ، جملات قصار از بزرگان

از خجالت متنفرم اما خودم خجالتی شده ام

ساعد :

از دیده مردم فراری ام حکیم نمیتونم باکسی چشم تو چشم شم همیشه اضطراب دارم چون از بس به من نفوس بد زدن با اینکه نیتم خیره ولی همیشه تهمت میزنن واقعا به این مرحله رسیدم که هر وقت خوبی میکنم باید منتظر خیانت طرف مقابل باشم واسه همین نمیتونم به دیگران عشق بورزم تبدیل شدم به یک ادم خشک و سرد .دیگه نمیتونم احساسات درونی خودمو منعکس کنم چون ازبس سرکوفت کردن از بس قضاوت الکی کردن از بس از کاه کوه ساختن از بس چوب لای چرخ کردن…خودم یه ادم خجالتی و ساکتم واز ادمای خجالتی هم متنفرم …ایا راهی داره حکیم مثل قدیما ازاد و راحت و با ارامش زندگی کنم




پاسخ حکیم ارد بزرگ
مجتبی شرکا / مجتبی شرکاء / ارد حکیم / حکیم بزرگ / حکمت اردیسم
با بدیهای دیگران ، دل خویش را به سیاهی نکشیم ، همواره نگاهمان ، به راستی باشد و مهربانی . کتاب سرخ – فرگرد امید – سخن ۴

بیش از اندازه بر روی برخورد دیگران حساس شده اید . شما به آرمان زندگی خویش بپردازید به خواسته های قلبی خود . مهمترین دلیل زخم زبان دیگران ، نیرو و توان بالای شماست .
این را بدانید آدم هایی که چیزی برای بیان ندارند کسی هم با آنها کاری ندارد .
از نیش و کنایه این و آن هم ترسی نداشته باشید .
چرا خجالت؟!
شجاعت تنها در میدان جنگ نیست ، بیان اندیشه و فعالیت های گسترده اجتماعی هم شجاعت می خواهد که شما به خاطر درخشش خویش براستی دارید .

میندیش که دیگران ، تو را به آرمانت خواهند رساند . کتاب سرخ – فرگرد آرمان – سخن ۳




منبع مطلب بالا آدرس زیر است :

http://www.hakimorodbozorg.com/?p=763



برچسب‌ها: چگونه منزوی نباشیم, راه مبارزه با خجالت, پرسش و پاسخ با حکیم ارد بزرگ, راه خلاصی از خجالت

پاسخ حکیم ارد بزرگ به پرسش های همگانی


حکیم ارد بزرگ / بزرگ شیروان / ارد / حکیم ارد / ارد حکیم /  Hakim Orod Bozorg


نمی خواهم اسم پدر بزرگ شوهرم بر روی فرزندمان باشد
معنای آرم روی لباس حکیم ارد بزرگ چیست ؟
رابطه ی زیاد خوب و نزدیکی با خانوادم ندارم
دختری 17 ساله ام که دچار افسردی شده ام
آیا شهرت ، آرامش را زندگی آدم می گیرد ؟
به نظر شما موجود فضایی وجود داره ؟
عاشق دوست دوران کودکی ام هستم
مرا نصیحت کنید ؟
با سردرگمی هایم چه کنم ؟
با خیالات منفی و عدم پایداری در کارهایم چه کنم ؟
اگر آرزویی برایت در اوج امیدواری ، تبدیل به سراب شد
با غربت بیرونی و گمگشته ی درونی ام چه کنم ؟
ذهن آدم چقدر می تواند در زندگی واقعیش تاثیرگذار باشد ؟
پس از خواستگاری سر سنگین شد
یه بار ازدواج کردم و ضربه خوردم دیگه از ازدواج می ترسم
آیا دوستی با نارفیق گویای کمبود ماست ؟
به من کمک کنید تا بتونم عقایدم را برای خانوادم قابل درک کنم ؟
کمک استاد در هنگام آزمون
پنج سال ارتباط تلفنی ، با کسی که هرگز ندیدمش
جمله ایی از حکیم ارد بزرگ در کارگاه تولید لوازم ورزشی
احساس ترس و حسادت بر وجودم چنگ میزند
خجالت می کشم آشتی کنم
پس از 30 سال زندگی مشترک دیگر غرغر همسرم را نمی توانم تحمل کنم
چه کار کنم تا فکر و خیالم از این رویایی محال پاک شود ؟
پسرم به دنبال اخبار هولناک و حوادث است
فاصله طبقاتی و ازدواج
خانواده ام به من ، توجه ای ندارند
اعتیاد امید یک خانواده
چگونه آسودگی فکری پیدا کنم؟
پسری رو میخوام که بیکاره، تلفنم رو جواب نمیده تازه با دخترای دیگه در ارتباطه
چطوری میشود به یک زن اعتماد کرد؟
استاد چطور محکم و قوی باشم تا هدفمند جلوبرم ؟
نظر حکیم در مورد گیاهخواری چیست ؟
از کمبود اعتماد به نفس رنج میبرم
چگونه میتوان رنج کشیدن را کاهش داد؟
آیا طلاق بگیرم و با عشق دوران نوجوانی ام ازدواج کنم ؟
حکیم بزرگ آیا مانند شما دانا می شوم ؟
چرا از تنهایی و غربت در کشورتان نوشتید؟
آیا حرف رمال ها و فالگیرها درست است ؟
چگونه موفقیت انسان تضمین می شود ؟
نمی دانم از زندگی چه می خواهم ؟!
نیکی چو از حد بگذرد نادان خیال بد کند
نظر حکیم ارد بزرگ پیرامون کتاب سپیده عشق چگونه است ؟
نمی خوام حسرت عشق قدیمی خودمو بخورم
دچار بی تصمیمی هستم چه کنم ؟
عاشق هم بازی دوران کودکی ام هستم
چرا من جسارت و توانایی ابراز علاقه به کسی را ندارم ؟
به من و همسرم پندی دهید
چرا مردها با اینکه زن دارند باز هم به زنها نگاه می کنند ؟
نظرتان درباره علم به آینده چیست؟
با دلواپسی و افکار نگران کننده چه کنم ؟
آدمها رو چطور میشه شناخت ؟
با بی عدالتی محل کارم چه کنم ؟
حکیم بزرگ که وقت ندارند پس چه کسی جواب میده ؟
چگونه می توان مهربان شد و صبور بود
با نامزدم مشکل پیدا کرده ام ، نه راه پس دارم نه راه پیش
نگاه شما به آینده چگونه است ؟ مثبت یا منفی ؟
آیا میتوانم بزرگترین فوتبالیست تاریخ شوم ؟
چگونه در برخورد با مسایل زندگی راحت بگیریم و عمل کنیم ؟
حکیم بزرگ چطور جوان بمونیم و کمتر پیر بشیم ؟
در صدد انتقام از دشمنانم هستم
دامادی که زن و فرزند ، برایش مهم نیستند
دوستان از دشمن بدتر ...
هنوز از همسرم به شکل رسمی جدا نشده ام اما ...
از کمبود اعتماد به نفس رنج می برم
عاشق فردی هستم آیا بهش میرسم ؟
با حسادت دیگران چه کنم ؟
آزار و اذیت اجنه ی به اسم میلخک
چگونه اعتماد به نفسم را بدست آورم ؟
چرا هر کسی رو دوست دارم ترکم می کنه ؟
خواستگار اینترنتی دارم به خانواده ام بگویم ؟
چه کاری کردن از نظر منطقی صحیح است ؟
فرزند کوچک خانواده ام و همه به من زورگویی می کنند
تا کی باید تحمل کرد ؟
نظر حکیم ارد بزرگ پیرامون هنر چیست ؟
نظر شما در مورد نژادپرستی چیست ؟
آزار دیگران باعث شده از اهدافم دور بشوم حالا چکار کنم ؟
با زندگی چیکار کنیم که باشکوه بشه؟
من چطوری باید گذشتم رو فراموش کنم؟
احساس عقب افتادگی میکنم چه کنم ؟
می ترسم ! چه کنم ؟
از خجالت متنفرم اما خودم خجالتی شده ام
چکار کنم مدام سرکار هستم و از خانوده ام دورم ؟
چکار کنم هرکاری می کنم باز شکست می خورم ؟
چکار کنم شیفته من بشود ؟
چطور از عمق وجودم از کسانی که اذیتم کرده اند بگذرم ؟
اگر همسر دلخواهم گیرم نیاد ...؟
نظر شما راجع به عشق چیست؟
اگه در آینده عاشق بشم باید جکار کنم ؟
کمکم کنید که بی تفاوت باشم
حکیم ارد بزرگ از زندگی خصوصی خودتان بگویید
نظر شما در مورد اینترنت چیست ؟
معنای مهر چیست ؟
چکار کنم تا از دست خودم و بخت شومم خلاص شوم ؟
چکار کنم پسری که 5 ساله با هم دوستیم بیاد خواستگاریم ؟
آیا مهربانی دارای تعریف یگانه ی است ؟
با نامزدم سوءاستفاده کننده ام چه کنم ؟
حکیم ارد بزرگ چه طور میتوانیم کسی را مهربان کنیم ؟
برادرم اذیتم می کنه چکار کنم ؟
زندگی یک نعمت است یا یک جبر و زور ؟
چرا با اینکه خودم غمگینم اما دوست دارم دیگران را شاد کنم ؟
چرا ما ایرانیان مرده پرست هستیم ؟
با مرگ پدرم می خوام بمیرم به نظر شما چکار کنم ؟
چرا اولین فرگرد "کتاب سرخ" مهربانی و آخرینش غم است ؟
چرا مهربان باشم ؟



برچسب‌ها: جواب حکیم ارد بزرگ به سئوالات, کتاب سرخ RED BOOK, پرسش و پاسخ با حکیم ارد بزرگ, گفتگو با حکیم ارد بزرگ

 

 

هزار و یکشب


دو مرد و زن نجیب



آورده اند که در زمان گذشته در میان بنی اسرائیل زنی بود نیکو کار، و آن زن هر روز به مصلا بیرون میرفت و در پهلوی مصلا باغی بود. چون آن زن بسوی مصلی میرفت به باغ اندر آمده در آنجا وضو میساخت و دو مرد بحراست آن باغ مشغول بودند. آن دو مرد او را به خویش بخواندند. آن پاکدامن امتناع کرد. ایشان گفتند: اگر ما را بخود راه ندهی ما هر دو بزنا کردن تو گواهی دهیم.

آن زن گفت: خداوند مرا از شر شما نگاه خواهد داشت.

پس آن دو مرد در باغ بگشودند و فریاد برآوردند. مردمان همه رو به سوی ایشان کردند و حادثه باز پرسیدند. ایشان گفتند این زن را دیدیم که با جوانی به فجور مشغول بود. جوان از دست ما بگریخت و در آن ایام عادت این بوده است که زنا کار را سه روز از برای رسوائی او میگردانیدند پس او را سنگسار میکردند. پس آن عاجز بیگناه را سه روز گردانیدند و آن دو مرد باغبان هر روز بنزد او آمده و باو میگفتند اگر مقصود ما را برآوری ترا ازین ورطه خلاص کنیم. او میگفت من اگر بسختی جان بدهم به که بحرام دل بنهم. پس از سه روز مردم بسنگسار کردن او گرد آمدند.

دانیال نبی علیه السلام نیز در میان ایشان دوازده ساله بود. چون مردم خواستند او را سنگسار کنند دانیال گفت: مشتابید تا من در میان ایشان حکم کنم. پس کرسی بنشاندند، دانیال بنشست و آن دو مرد باغبان را از یکدیگر جدا کرد و او اول بود که میان گواهان تفرق کرد. پس با یکی از آندو مرد گفت: آنچه دیده ای باز گو. آن مرد ماجرا بیان کرد.

دانیال باو گفت: این کار در کدام مکان باغ روی داد؟ گفت: در سمت شرقی باغ و در زیر درخت امرود اتفاق افتاد. پس از آن دیگری را حاضر آورده از او پرسید که آنچه دیده باز گو. او نیز ماجرا باز گفت. دانیال گفت که در کدام مکان از باغ این حادثه روی داد؟ آنمرد گفت: در سمت غربی در زیر درخت سیب بود. با همه اینها آن زن ایستاده سر به آسمان داشت و از خدایتعالی خلاصی میخواست. آنگاه خداوند صاعقه نازل فرمود در حال آن دو باغبان بسوختند و پاکدامنی آن زن به مردم آشکار شد و این اول معجزه بود که از دانیال سر زد. 

 

 

 http://30min.mastertopforum.net/viewtopic.php?t=191